نام رمان : سیاه بازی
نویسنده : m.medya کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب : ۹٫۶ (پی دی اف) – ۰٫۶ (پرنیان) – ۱٫۲ (کتابچه) – ۰٫۶ (ePub) – اندروید ۱٫۱ (APK)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، ePUB ، APK
تعداد صفحات : ۷۳۳
خلاصه داستان :
سیاه بازی حکایتی تلفیقی از زندگیِ دو مَرده.. هر کدوم درست و نادرستِ خودشون رو قبول دارن و هر کدوم به نحوِ خودشون دنبالِ معنیِ واقعیِ زندگی میگردن!
درستِ یکی نادرستِ اون یکی؛ مردونگیِ یکی نامردیِ اون یکیه!
براشون مهم نیست.. راه و رسم زندگیشون بر پایه ی درست و غلط هاییه که با شخصیتشون عجین شده!
سیاه بازی ولی واژه ی کلیدیِ این بازیه! واژه ای که ناخوانده و مرموز با زندگیشون گره خورد و سرنوشت و زندگی خیلی از نزدیکاشون رو تحت شعاع قرار داد!
قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و ePUB (کتاب اندروید و آیفون) – APK (اندروید)
پسورد : www.98ia.com
منبع : wWw.98iA.Com
با تشکر از m.medya عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)
دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)
دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)
قسمتی از متن رمان :
_دیشب اومدم خونتون نبودی….. راستشو بگو کجا رفته بودی؟ به خدا رفته بودم…
_رفته بوده دنبالِ داش سیای ما ببینه باز کجا گوسفند میچرونه؟!
سرش را به سختی از زیرِ اتوموبیل بیرون کشید و نگاهش به کفش های کهنه ی اسی افتاد.چپ چپ نگاهش کرد!
_ نه خیر.. رفته بودم دنبالِ بزمچه های محل… سلامت کو؟
اسی جلوتر آمد و نیشش را تا بناگوش باز کرد.
_نوکرتم و سلام…! چی میخوری؟
خودش را از زیرِ ماشین به بیرون سُر داد.
_چیز… میخوری توام؟
دوباره خندید.
_با ما به از آن باش که…..
پشتِ سرش را با دست خاراند.
_حالا هر چی..! کِفین گارداش؟
سرش را با تاسف تکان داد.
_گند زدی تو ضرب المثل….صدبار گفتم وقتی زیرِ این لامصب ام فک نزن.. تمرکزم به هم میریزه!